ملالی جویا، ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹

درین اواخر دیداری با شکیب مصدق و رامین مظهر داشتم. دو هنرمند جوان که از طریق موسیقی و شعر فریاد مردم شان می‌گردند. آنان درد و رنج ملت ما و حقایق تلخ روزگار را از طریق سروده‌های شان منعکس نموده و اگر با کلام زیبای مصدق بگویم «از طریق هنر موسیقی علیه بی‌عدالتی و برای صلح و انسانیت و آزادی مبارزه می‌کند». هرچند شکیب مصدق نیازی به معرفی ندارد، اما برای شناخت بهتر، کافی است چند پارچه از سروده‌های بااحساس‌اش را شنید که برخلاف موسیقی حاکم، درد خفته در گلوی مردم و حقایق سرزمین ویران ما را انعکاس داده تا مرهمی باشد بر زخم های مردم سوگوار ما. من شخصا بخصوص شیفته آهنگ زیبای «جهان شاید بهتر شود» او می‌باشم که هم از نظر مضمون و هم از نظر ساختار موسیقی دلنشین تا مغز استخوان انسان اثر می‌گذارد.

جوهیل شاعر و ترانه‌سرای جانباخته امریکا همیشه می‌گفت‌: «یک اطلاعیه هر چقدر هم که عالی نوشته شده باشد بیش از یک بار خوانده نمی‌شود، اما مردم ترانه‌ها را به خاطر می‌سپارند و آنها را بارها با خود زمزمه می‌کنند.»

ای کاش هنرمندان جوان دیگر، شکیب‌ها را الگوی خویش قرار داده به جای سرودن به «رخ یار»، در شرایط فاجعه بار امروز از درد و الم مردم بگویند و با پیام همبستگی و همصدایی، مردم را علیه غداران حاکم و باداران شان آگاهی داده به مبارزه فرابخوانند. شاید آنزمان یک ویکتور خارا یا احمد کایا در وطن نگونبخت ما نیز ظهور نماید که گیتار را سلاح رزم و آزادگی بسازد.

رامین شاعر تازه کار است که به تازگی به خانواده موسیقی پیوسته است و در سنین جوانی اشعاری سروده که امید و قوت قلب بیشتر به هر هموطن درددیده ما می‌بخشد. جوانانی مثل وی را می توان گنج در ویرانه نامید که چگونه سرشار از استعداد و توانایی هنری بوده و امید است با گذشت هر روز بیشتر بدرخشد و اشعارش در خدمت مبارزه بر علیه بنیادگرایان خونخوار و اشغالگران جنگ‌افروز خارجی باشد. امیدها تنها زمانی می‌توانند خروش مردم شان گردند که انقلابیون سرافرازی چون داوود سرمد، انیس آزاد، خسرو گلسرخی، سعید سلطانپور، عبدالله رستاخیز و دیگران را الگو قرار دهند که شعر را خنجر رزم در دفاع از توده‌های فقیر و در خون‌نشسته شان نموده و با تعهد تا پای جان به آرمان بلند شان متعهد ماندند.

رامین با شعر “می‌بوسمت در بین طالب ها نمی‌ترسی” حمایت بسیاری از هموطنان ما را به خود جلب نموده است. آرزومندم آثار برنده و خنجرگون دیگری از وی داشته باشیم.