ساحل رشتیا احمدی، ۲۴ می ۲۰۰۷
ملالی جویا در مقابل چشم امیران و شاهان خودساخته سرود آزادی و عدالت خواهی را بلند کرد.
محبوبیت روز افزون خانم ملالی جویا در داخل و خارج کشور و صراحت و جسارت وی در بیان حقایق تلخ کشور مان هر چند اخراج خانم جویا را از پارلمان ِ مملو از خوانین جنگ و بنگ قابل پیش بینی میساخت ولی بازهم مقطع زمانی این عمل انجام شده، قابل دقت است. آشکار است که پارلمان با اطرافیان کرزی در یک جدال قدرت که از طرف کشور های دور و نزدیک، آغاز شده قرار دارد. امریکا و کشور های غربی که در هر دو طرف نفوذ دارند و به قول آقای بشر دوست “ارباب باید نوکرانش را آشتی دهد” خواهان یک توافق که منافع هر دو جناح و کشور های ذیدخل را در نظر بگیرد، هستند. واضحاً منافع جناح حاکم در پارلمان با آن ترکیب “مشهود بالفسادش” به غیر از بلند بردن معاشات و امتیارات شان، یکی هم اخراج خانم جویا، نماینده واقعی هزاران انسان درد دیده کشور ما بوده است. بناً با ختم این مسئله در آینده بسیار نزدیک مردم ما شاهد حل اختلاف پارلمان با باند کرزی به نفع تیم کرزی که همانا دوام آقای سپنتا در سمت وزارت خارجه است، خواهند بود. فقط با هزاران دریغ و درد که در میهن مان رسم بر آنست که هر زور گویی و بی قانونی باید به نام قانون صورت بگیرد. چنانچه، اخراج خانم جویا از پارلمان نیز به تاسی از مواد ۱۰۲ قانون اساسی و ماده هفتاد اصولنامه کاری ولسی جرگه اعلان شد. ماده ۱۰۲ قانون اساسی چنین است :
“هر گاه عضو شورای ملی به جرمی متهم شود، مامور مسول از موضوع به مجلسی که متهم عضو آن است، اطلاع میدهد و متهم تحت تعقیب عدلی قرار میگیرد. در مورد جرم مشهود مامور مسول میتواند متهم را بدون اجازه مجلسی که او عضو آن می باشد تحت تعقیب عدلی قرار دهد و گرفتار نماید. در هر دو حالت هر گاه تعقیب عدلی قانوناً توقیف را ایجاب کند، مامور مسول مکلف است موضوع را بلافاصله به اطلاع مجلس مربوط برساند و تصویب آنرا حاصل نماید.”
یعنی پرونده جرمی متهم اولاً از طرف ارگان های قضایی به مجلس مربوطه اطلاع داده میشود و یا در صورت جرم مشهود، بعد از قرار گرفتن تحت تعقیب عدلی به مجلس مربوطه اطلاع داده میشود و بعدآً متهم از طرف ارگان های قضایی محاکمه میشود. کسانی چند با دیدن قسمت های از فلم یک مصاحبه تلویزیونی و با بلند کردن دست های شان بدون کدام تحقیق نمیتوانند در مورد یک نماینده انتخابی مردم تصمیم بگیرند. خنده آور است که در کشور “قانونمند” بعوض اینکه از طرف ارگان های قضایی تثبیت جرم صورت گرفته به پارلمان اطلاع داده شود، پارلمان تثبیت جرم نموده به سارنوالی اطلاع میدهد!
ماده هفتاد اصولنامه کاری ولسی جرگه همانطوری که در سایت انترنتی بی بی سی آمده است:
در صورتی که یک عضو مجلس مرتکب جرمی شده باشد، رئیس مجلس صلاحیت دارد عضو متهم را برای یک روز از شرکت در جلسه محروم سازد.”
بازهم بنابر گزارش بی بی سی، بعضی از اعضای مجلس ولسی جرگه گفته اند که “این اصول نامه به وسیله آنان تهیه شده و با توجه به شرایط مشخص، قابل تغییر است.”
بسیار خوب، پس لازم بود که اول اصولنامه کاری ولسی جرگه را تغییر میخورد، بعداً تصمیم گرفته میشد. در هیچ جای دنیا اول در مورد یک مسئله پیش از اینکه زمینه قانونی مساعد نباشد فیصله صورت نمیگرد. اول باید قانون ساخت، بعداً باید تصمیم در عمل آن گرفت.
فراموش نشود که جرم در بسیاری موارد یک عمل شخصی است. با اخراج یک نماینده مردم از پارلمان، شخص نماینده را نه بلکه مردمی که به او رای دادند، جزا داده میشود.
با تکیه به گقته های بالا، هیچ کشور دنیا را نمیتوان سراغ کرد که یک عضو انتخابی مجلس به این شکلِ مضحکانه و ناعادلانه از مجلس اخراج شده باشد. طبعاً به جز از کشورهای که اسیر پنجه خونین اهریمن های انسان نما هستند.
در رابطه به اینکه تنی چند طوطی وار قلقله میکنند که گویا خانم جویا به “نماینده گان مردم” و” کرامت انسانی” توهین کرده است، باید گفت زمانی که به تاریخ ۷ می ۲۰۰۶ “موجوداتی چند با چوب و بوتل با شرم آورترین الفاظ به یک زن، به نماینده واقعی مردم توهین کردند، چرا زبان ها آن زمان لال شده بود؟ عادلانه بود که اگر جویا اخراج شد آنها هم جزایی میدیدند. چی شد که تنها عدهئی قاتل و دزد بعد از آن همه خون و خیانت کرامت انسانی پیدا کردند وبس؟ آیا به یک زن که مادر است با رکیک ترین الفاظ فحش گفتن توهین به کرامت انسانی است ویا اینکه خانم جویا با احساس ازدرد و داغ بیکران مردم ما گفت که حیوانات معصومی که همیشه در خدمت ما هستند، از انسان نما های درنده خو بهتر است؟
آنهایی که در دنیایی کوچک قبیلهیی شان جاهلانه و مغرورانه نفس میکشند و کرامت انسانی را در جبین سیاف، دوستم، محقق و قانونی میبینند، باید بدانند که حیوانات در دنیای استعماری غرب که مدرنش خوانند از انسانهایی که در کشور های جهان سوم زندهگی میکنند به مراتب برتر زیست میکنند. در اروپای غربی هرگاو روزانه ۲ دالر کمک مالی دریافت میکند که زیادتر از عاید روزانه نصف نفوس دنیاست (۱). کجاست پارلمان واقعی مردم افغانستان که به کرامت انسانی بیوه زنان و یتیمان بیچارهیی که از بام تا شام در سرک های کابل گدایی میکنند، بیندیشد. کدام انسان با درک و با وجدان میتواند انکار کند که مصارف اسپ های “مارشال صاحب” از عواید سالانه صد ها فامیل شهید و معلول مان دها مراتبه بلندتر نیست.
کسانی که آگاهانه و یا ناآگاهانه میگویند که “جویا از همه انتقاد میکند” تا جایی قابل درک اند. در جوامع دارای ساختار و ذهنیت قبیلهیی کل عبارت است از قبیله و قوم مشخص فردی که به آن تعلق دارد. یا به عباره دیگر وقتی گفته میشود “همه را میگویی” منظور از “همه” خان قبیله و یا رئیس قوم ایست که فرد مذکور به آن تعلق دارد. به طور مثال اگر خانم جویا به غیراز امیر مسعود جنایات و خیانت های دیگر امیران خود ساخته را افشا میساخت، مسعود پرستان سینه چاک امروز هیچ مشکلی با خانم جویا نمیداشتند و شاید هم از طرفداران آتشین خانم جویا میبودند. نگارنده به کرات شنیده و خواندهام که گفته شده “اصلاً این خانم حقایق را میگوئید، اما همه آنطور نیست.” آن “همه” یکی از آن جانیان سرخ دست و خون آشامی بوده است که مردم زجر دیده مان با نام های شوم شان خوب آشنا اند.
به عنوان سخن آخر، نابکارانی که خرده میگیرند که “ملالی جویا تا هنوز چی کرده” فراموش نکنند که تاریخ نشان میدهد که سرآغاز هر جنبش عدالت خواهی و دگراندیشی با برافراختن درفش افشاگری و مقاومت آغاز شده است. اگر رزا پارکس در دسامبر ۱۹۵۵ از دادن چوکیش به یک سفید پوست امریکایی، صرف به خاطر اینکه رنگ پوستش سفید بود، امتنناع کرد، هرچند جریمه شد و زندان دید، ولی با آن عمل شجاعانهاش آغازگر جنبش حقوق مدنی در امریکا بود و امروز یک قهرمان و مادر جنبش مدنی امریکا محسوب میشود. ملالی جویا نیز در مقابل چشم امیران و شاهان خود ساخته و فروخته شده با صداقت و شجاعت سرود آزادی و عدالت خواهی را بلند کرد که آغازگر یک دوره تازه از تاریخ میهن مان است. بگذار اوراق زرین تاریخ معاصر کشور مان سند محکمی باشد بر ادعای بالا.