ملالی جویا٬ ۲۷ جولای ۲۰۱۵

مدتهاست شعایاتی به گوشم می‌رسد که گویا ملالی جویا در کانادا یا آسترالیا یا آلمان پناهندگی گرفته کشورش را ترک گفته است. این شایعات مرا به یاد تبلیغاتی می‌اندازد که بعد از صحبت‌های افشاگرانه‌ام در لویه جرگه قانون اساسی در سال ۲۰۰۳ توسط دشمنان و مخالفان به راه انداخته شده بود تا طوری وانمود سازند که سخنان رک و صریح من به خاطر گرفتن پناهندگی و رسیدن به غرب است و نه همدردی واقعی با ملت ستم‌کش شده‌ام.

چنانچه بارها این شایعات را رد کرده اعلان می‌کنم که به هیچ کشوری تقاضای پناهندگی نکرده در افغانستان بسر می‌برم البته به دعوت سازمان ها و افراد مدافع حقوق بشر و عدالت هرچندگاهی به کشورهای مختلف برای سخنرانی و دادن آگاهی از وضعیت ابتر افغانستان و سیاست های غارتگرانه دول غربی به مردم این کشور‌ها سفرهایی داشته‌ام. من بار دیگر تاکید می‌کنم که هرگز عرصه را برای خاینان و وطنفروشان رها نکرده و تا آخرین رمق در کنار مردم درددیده و زجرکش‌شده‌ام قرار خواهم داشت، مردمی که آنان را دوست دارم و به خاطر بهروزی شان حاضرم حتی زندگی‌ام را فدا سازم. من همیشه آنانی را محکوم کرده‌ام که علیه خاینان ملی تند گفتند اما زود سرد و خاموش شده فرار کردند. من اینگونه پناهندگی گرفتن و فرار از کشور را تزویر و خیانت می‌دانم و هیچگاهی به این ابتذال تن نخواهم داد.

در هر کشور دارای دولت استبدادی و پوشالی، مبارزان جدی راه آزادی و عدالت مجبور به اختیار کردن زندگی مخفی و نیمه‌مخفی اند، من نیز طی چند سال گذشته مجبور گردیده‌ام که فعالیت‌هایم را به دور از چشم دشمنانی که فقط با زبان گلوله سخن می‌گویند مخفیانه به پیش برم. من زندگی را دوست دارم و می‌خواهم دوشادوش رزمندگان راه استقلال، آزادی، دموکراسی و عدالت تا آخر و در هرسطح ممکن برزمم تا شاهد یک افغانستان مستقل، آباد و شگوفا باشم. اما به هیچ قیمتی حاضر نیستم که ادامه حیاتم وابسته به گوشه‌نشینی، معامله‌گری و یا سازشکاری باشد، چون مرگ را بر اینگونه زندگی مملو از سرافکندگی ترجیح می‌دهم.

برای من دردآور است که می‌بینم جمعی از جوانان ما برای فرار از سیهروزی و رسیدن به غرب با چه تحقیر و توهین‌هایی مواجه می‌شوند. پیامم به نسل جوان اینست که این کشور غرق فاجعه‌ها که از هرسو لاشخواران داخلی و خارجی بر جسم نحیفش حمله‌آور شده اند، مربوط من و توست و فقط با مبارزه و ایستادگی می‌توانیم مادروطن خود را نجات دهیم. پس باید با قبول فشارها و دردها کوشید کاری برای خاک و مردم خود کرد تا اینکه به آسانی آنان را به دست سرنوشت و وحشت سپرده تسلیم شد.

در خاتمه یکبار دیگر به مردم مظلوم و ستمدیده خویش تعهد می‌سپارم که همواره در کنار شما بوده چنانچه تا امروز میدان مبارزه را رها نکرده‌ام بعد از این هم آرام نخواهم نشست و سکوت و فرار از مبارزه را معادل مرگ سیاسی می‌پندارم.